مریم جان ! ناراحت شدم ازینکه شنیدم توی ازدواجت موفق نبودی...متاسفم...
خدایا کمکم کن....
برای تشکر از خودم چیکار کنم؟
تشکر واسه اینکه بالاخره تونستم با صبر و تحمل کارامو انجام بدم
مخصوصا اتمام کار پایان نامه.
نمیدونم چیکار کنم واسه تشکر از خودم
امروز پایان نامه رو تحویل دادم...خدایا شکرت....خدایا تو در بدترین لحظات هوای منو داشتی خدایا شکرت....
کارت بانکیم دیروز گم شد.
هیچی هم پول نقد همراه ندارم...
اینم از آثار مشغله های زندگی خاک بر سری...
یه نفر لطفا قبول کنه فایل منو صفحه بندی کنه از صبح درگیرم مغز درد گرفتم دیگه
اعصاب ندارم
من می خوام برم شمال
می خوام برم امامزاده
من می خوام هر جایی که دلم میخواد
من می خوام هر کاری که دلم می خواد انجام بدم
به من چه که بعضیا خسر الدنیا می شن
دلم نمیخواد در قبال هیچ کس دیگه ای احساس مسئولیت بکنم. میخوام فقط مسئول خودم باشم.
حتی در قبال تنها خواهرم دلم نمیخواد مسئول باشم.
خود گرفتار درد خودم هستم بسمه.
تازه متوجه شدم مامان از دلسوزی و احساس مسئولیت من داشته سو استفاده می کرده
تازه متوجه شدم خیلی بد جنسی های مامان به خاطر ذاتش هم بوده....
متاسفم برای خودم
تو بیمارستان وقتی تلفنی با بعضی مریضا حرف میزنیم اینقد تند احوالپرسی می کنن که تابلو هست که خودش هم نمی فهمه چی میگه. اینش به کنار . اینکه اخرش میگن سلام برسون می مونم به کی سلام برسونم؟؟؟؟؟؟؟
به رئیس بیمارستان؟
جایزه می خوام...زود باش ناجی زود باش زود باش زود باش
زووووووود
می تونی بفهمی به چه موقعیت خوبی نه گفتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زووود
کوفت و مرض و درد و زهر مار و لعنتی و کوفت مرض و .....
تو خودت هم میدونی که تا حالا با چندین نفر دیگه هم بودی
پس چرا منت خراب شدن وضعیتت رو به من میذاری؟
چرا فکر می کنی فقط من باعث شدم؟
چرا به من منت میدی؟
منت رو باید به استخاره هات بدی که من رو هم گول زد
چرا فکر می کنی اگه سمنان برم دچار خسران میشی؟
چرا فکر می کنی که خیلی متفاوت از بقیه بودی؟
چرا فکر می کنی که خودت مشکل نداری؟
چرا چشم وگوشت هر چی که دلش بخواد رو می بینه و می شنوه و بقیه رو هیچ؟
بی خیال بابا
تصمیم درست اینه که برای فراموش کردنش باید خودمو توی موقعیت جدید قرار بدم.
اونم هم بهتره بره پی رندگیش تا بیشتر ازین در دنیا و اخرت دچار خسران نشه...
سمنان لااقل ساعاتی آرامش رو تجربه خواهم کرد...