ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
غمخوار من به خانه غم ها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی
بین جماعتی که مرا سنگ می زنند
می بینمت ، برای تماشا خوش آمدی
راه نجاتم از شب گیسوی دوست ،نیست
ای من، به آخرین شب دنیا خوش آمدی
پایان ماجرای دل و عشق ،روشن است
ای قایق شکسته ، به دریا خوش آمدی
با برف پیری ام سخنی غیر ازین نبود
منت گذاشتی به سر ما، خوش آمدی
ای عشق، ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی
از باغ می برند چراغانی ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی ات کنند
پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند
ای گل گمان مکن به شب جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند
دیروز......
دیروز ،مصطفی ، پیکر ، دانشگاه، مادر، آغوش، تو.....
دیروز ،شهید، آغوش تو، گریه های مادر پیر جوان از دست داده.....................
امروز ،وداع،،ضجه،خاک، مادر،خواهرا، برادرا،پدر،.....امان از دل داغدارشون...................
امشب مصطفی،خاک،تنهایی، تاریکی، امام حسین،حضرت زینب، اشک ولی آرام و بیصدا
فردا، ادامه زندگی.......
خدایا دیگه اصرار نمی کنم به ماندنش....
هر کجا هست به سلامت دارش
من تسلیم امر تو هستم
اول و اخر تویی که می مونی