نقطه ... ته خط

حضور هیچ کس در زندگی اتفاقی نیست... حکمتی دارد...

نقطه ... ته خط

حضور هیچ کس در زندگی اتفاقی نیست... حکمتی دارد...

چقدر دنیاشون کوچیکه یا من خیلی زندگی پیچیده ای دارم...

اینجا مهمترین دغدغه دوستی با پسرها هست...

شاکی ام

خدایا اون دنیا اجازه شکایت داریم؟

اگر بله قطعا خواهم گفت چرا منو در این سرزمین و با این تابعیت و در این شرایط آفریدی؟

زندگی اون روی خوبت اینه؟

زندگی تا کجا این روی خودتو نشون میدی؟؟؟

هدفم تنها عامل تحمل سختی ها

سرگردانم،چی خونده بودم چی دارم کار می کنم...

روح و مغزم درد می کنه...

باید مواظب حاشیه ها باشم...

یادم باشه هدفم

تنهایی عاطفی

همچنان می جنگم....

دایره عاطفه م چقدر کوچیکه

نجاتم بده

خدایا لطفا حواست بهم باشه....

من می ترسم...

نجاتم بده....

نجاتم بده....

تنها راه چاره برای آرامش فکری در محل کار

تو محل کار بهترین حالت عدم ورود به حاشیه ها هست....

کمال همنشینان اینجا حرفهای مبتذل هست...

خدایا کمکم کن کمالات همنشین در من اثر نکنه....

اول خدا بعدش خودم

هیچ کس نمیتونه برام امنیت فراهم کنه جز خودم....

واقعیت تلخ

هیچکسی حاضر نشد بهم پول قرض بده که ازین لعنتی جا راحت شم...

الان میفهمم هیچکسی واقعا دوستم نداره همه لقه لقه زبان است و بس...

پناه بر خدا

نگاه سو به خوبی قابل حسه حتی توی پانسیون

پانسیون جدید و افراد غیر دانشجو

‌باز هم یه مبارزه جدید شروع شد...

می ترسم

امشب اولین شب پانسیون جدید...

خدایا میترسم...

فقط تو رو دارم و بس