شرایط جسمیم میگه اضطراب دارم.....
شاید بخاطر شلوغی سرم بوده....زبان و کار....استراحت نکردن...
امروز همه کارهای عقب مانده شغلیم رو انجام دادم....
خوشحالم و باید برای خودم یه جایزه بخرم ولی نمیدونم چه چیزی...
توی این کار با بیمارانی دارم صحبت می کنم که خیلی خیلی باهاشون به لحاظ اقتصادی و موقعیتی تفاوت دارم..گاهی وقتی مورد خاصی پیش میاد از تعجب فقط قهقهه می‌زنم که یه همچین انسانهایی با این موقعیت توی همین مملکت هستن....من احتمالا در لایه های خیلی زیرین پوست جامعه قرار گرفته م.....
خدایا شکرت....که می بینم دنیا چقدر متفاوته
خدایا آینده و سرنوشتم رو به تو می سپارم از حالا تا لحظه مرگم رو...
کمکم کن....به تو پناه می برم....
نمیدونم چرا ولی به طرز عجیبی عاشق رابطه دخترای کوچولو با باباشون هستم....
انگار مهمترین رابطه دنیا همینه....
امروز یه روز خاص بود با احساسات خاص..
امروز آزمون زبان ترم رو دادم...
چند روزی بود که مشغول خواندن بودم...صبح کار کردم و ظهر دو سه ساعتی درسها رو دوره کردم....
رفتنی یه حس غریب داشتم یه حس خاص که امتحان انگار بخشی از وجود بی حس شده ی من هست...اینکه تمام این سالها در کنار کار درس و امتحان داشتم....
برگشتنی یه حس پیروزی که بالاخره به آرزوم که کلاس زبان بود رسیدم تازه امتحانشم خوب دادم...دوران دانشگاه به همه کسایی که کلاس زبان میرفتن غبطه می خوردم...که خوشبحالشون پول دارن، وقت دارن.....
و حالا خودم به این آرزو رسیدم....
امروز بعد از امتحان استاد مجازی خداحافظی کرد و از گروه لفت داد....یک آن چقدر ترسیدم ....از بی کسی.....
باور نمی کنم هنوز هم این مشکل رو داشته باشم...هنوز احساس ناامنی میاد سراغم....هنوز هم....
محرم امسال، مهربان بودن امام حسین (ع)خیلی بیشتر از قبل برام روشن شد....
امکان ندارد از ایشون کمک بخواهیم و توجه نکنند منتها این زلال بودن دل برای کمک خواستن بستگی به تو داره.یعنی مشکل ازونور نیست ازین وره.
معتقدم سفره رحمت امام حسین علیه السلام کاملا گسترده شده ...
منتها باقیش همت من هست که بتونم ازین رحمت استفاده کنم یا نه....
هر رحمتی شرایط استفاده خاص خودش رو داره....یک رحمت خالص توی دل چرکین نمیتونه نزول کنه....
دل پاک میخواد استفاده از سفره رحمت امام حسین....
امروز به خودم مرخصی دادم...همش خواب و به زور یه تیکه میوه خوردن....
کمی بهترم...ولی کلا حس ضعف دارم...
چقدر بی انرژی ام....
پای دلم خسته شده....
دلم یه آغوش و یه دل سیر غر و نق میخواد