وقتی زیراب زدن نقل صحبت باشه توی جایی مثل کلینیک....
عجیبه...دندونپزشکها هم تحصیلات دارند هم پول.....
سه ماهه که صبر کردم.دیگه نمی تونم.کلافه م...
انسانها همه شون آدم هستند.پس از هیچکس انتظار نداشته باش.
هیچکس قدرتمند نیست همه حرف هستند و بسسسسس.
پخت ناهار و دیدن فیلم دو کار مفید امروز جمعه...
پانسیون عجیب تنهاترم کرده...دخترا همه دوست .....دارند...
کرامت انسانها نخستین درسی که من در شغل قبلیم یاد گرفتم ولی اینجا صفره...
یه عده روانی دور هم جمع شدن کلینیک زدن...
جز پول هیچی نمیفهمند....
مدیریت منابع انسانی تو کلینیک صفره....
واقعا برات متاسفم که ابتدایی ترین مسایل مدیریتی روهم نمیدونی....
من هدفم بلندمدته وگرنه یه لحظه م دیگه تحملت نمی کردم.
حالم ازت بهم میخوره...لیاقت ادمای شبیه خودتن...نه من
امروز خوب بود.قسمت اطفال،بچه ای که وسواس قورت دادن داشت....
وقتی فقط در آغوش ساکت همراه با سکوت قرار بگیری...
گاهی بعضی وقتا بعضیا فقط میخوان شنیده بشن...همین و بس
کجا امن هست؟
سوراخ کردن گوش در مترو بدون هیچ دستگاه و بدون درد
پسر بچه ای که با کلاه نیروی گارد عکس یادگاری انداخت....
آخرش چی میشه...
ریل مترو هر لحظه منو می کشونه سمت خودش....
خدایا تو دیدی که من چقدرزجر کشیدم توی کلینیک....
گفت:توی دنیا هیچی مهمتر از اولاد نیست...من نمیتونم به دخترام نه بگم.....
من فقط نگاهش می کردم.
خدایا تو مهربانتر از هر پدری هستی...
برای اولین بار لبخندم در محل کار مهم جلوه داده شد...