نقطه ... ته خط

حضور هیچ کس در زندگی اتفاقی نیست... حکمتی دارد...

نقطه ... ته خط

حضور هیچ کس در زندگی اتفاقی نیست... حکمتی دارد...

بی توجهی به خودم

خیلی وقته به خود خودم هیچ توجهی نکردم

رفتی دیگه برنگرد

این روزا به شدت بهت نیاز دارم ولی جوابمو نمیدی پس حق نداری زمان دیگه ای برگردی.....

سعی کن برام پیغام نذاری اینجوری راحتترم....

امروز سخت ترتر گذشت

امروز جزو سخت ترین روزهای کاریم بود....

چقدر تلخ بود

...

بغض فشارم میده

وقتی سختی کارم زیاده یاد بیمارستان میافتم و کار سابقم...

و چه بغض سنگینی گلوم رو فشار میده.....

خدای عادل گناه من چی بود که اخراج شدم؟؟؟؟؟؟؟

رویای من...

وقتی از سختی روحی کار خسته میشم این رویا به ذهنم میاد که:کاش یه نفرهر شب منتظرم بود تا براش از روز سخت کاریم بگم....تا منتظرم باشه که برگردم خونه.....

خدایا من سعی کردم مسیری رو نرم که راضی نبودی...

نذار شک کنم که نکنه بهتر بود مثل همه الانی ها باشم.....

نذار شک کنم ....

جوانیم داره حیف میشه....

خدایا خسته نشدی؟

خدایا خسته شدم ازین همه گفتن....

تو خسته نشدی ازین همه شنیدن؟

سختی ها لاغرم کرده.....

کاهش وزن به طور کاملا محسوس....

سه سایز کاهش در عرض هفت ماه....

زمان عجب به فراموشی می سپارد سختی ها را.....

چه کنم

سمنان همچنان هست..

تحمل کن خودم عزیزم

اینجا نمی مونم...

یاد می گیرم و میرم یه جایی که اذیتم نکنند....

خدایا کمکم کن