نقطه ... ته خط

حضور هیچ کس در زندگی اتفاقی نیست... حکمتی دارد...

نقطه ... ته خط

حضور هیچ کس در زندگی اتفاقی نیست... حکمتی دارد...

ایمان....

خدایا شکرت که مامان خوب شده....

خدایا شکرت که آرامشش بیشتر شده.....

خدایا کمکم کن بتونم بهت ایمان کامل پیدا کنم....

خدایا کمکم کن بتونم بهت توکل کامل پیدا کنم.....

زبان واجب واجبه

به هر سو بنگرم فقط زبان می بینم....

زبانم رو تقویت کنم و به امید تحول اساسی در زندگی شغلیم....

تنها پناه من....

احساس اضافه بودن در خونه ، دوباره امشب طی تماس خواستگار ۸سال کوچکتر، به سراغم اومد....

خدایا تنها و تنها و تنها پناهم تویی،،،،

ایمان دارم به دعای خیر بیماران....پس خوشبخت خواهم شد...

مطمئنم یکی از مصادیق دعای بیمارانمون، رفع خطر از مادر برای قلبشون و از پدر برای کروناشون بود....

توی دعاهاشون گاهی میگن: عاقبت بخیر و خوشبخت شی....

پس به لطف خدا و عقلانیت خودم حتما همه چی درست میشه....

خسته شدم ولی الهی شکر....

آنژیوگرافی مامان، تجربه ای سخت و پر استرس بود....

هیچکس در خانواده به اندازه من از عمق نگرانی پزشکش آ گاه نبود....و من تک و تنها این بار رو به خوبی تحمل کردم....

فقط برای وجدان خودم...

تو بیمارستان با خودم اینگونه فکر می کردم که اگر ازدواج کنم حتی به اشتباه، آیا مادر راحت خواهد شد یا خیر؟.....


خدایا کمکم کن

خدایا به من و باقی بچه ها کمک کن، آرامش و آسایش برای مادر ایجاد کنیم...

بتونیم یه کاری کنیم کمتر غصه بخوره

قبل استرس گرفتن فکر کنیم

امروز جزو آرام‌ترین روزهای زندگی درین اواخر بود....

قبل از استرس گرفتن خوبه که فکر کنیم که آیا اون موضوع واقعا استرس زا هست یا خیر...

ایمان یعنی ته دلت قرص قرص قرص باشه....

اون طرف:شما توی بیمارستان بخاطر بیماری تون، اضطراب هم داشتید؟

این طرف:نه، چون به پزشک ایمان داشتم و خودمو کامل بهش سپرده بودم...

یعنی ایمان به خدا ، محکم‌تر از ایمان به پزشک هست؟


تو دنیای کثیف خواهر شوهری و عروس، در چارچوب خانواده از نگاه پدر، آدم بد، من شدم....

خدایا خواهش می کنم یه کاری کن زودتر از خونه برم.....

خسته م خیلی .....

حالم بده ازین خونه و منطق و زندگی

قراره بمیرم؟

زود بدنم می لرزه، قلبم درد میاد



متاسفم پدر من از حالا برای تو می میرم....دیگه کاری بهت ندارم

پدر 

من و تو فرسنگ‌ها فاصله داریم....

خواهش می کنم فکر کن من مردم و دیگه وجود ندارم.....برای من حرف نزن و دلیل نیار در قبال رفتارهای اشتباه دیگران

من .....

من ....

کی هستم؟

افکارم چیه؟

اعتقاداتم؟

سبک زندگیم؟

داشته هام؟

خواسته هام؟

تولدم در سکوت گرامی داشتم

امروز تولدم....

تولد ۳۵,سالگیم....

چی به دست آوردم؟

چی میخوام؟


خدایا شکرت

خدایا من حس می کنم توی این موقعیت با تمام سختی ها، خیلی خوشبختم....که اتفاقات خوب توی خانواده می افته.

خدایا من عمیق سپاسگزارم

مبارکمون

برای بار دوم عمه شدم....

به دنیا خوش اومدی حلما جان...

امیدوارم دنیای خانواده ، با اومدن تو قشنگتر بشه..


زین پس هر روز ثبت می کنم

ثبت روزانه ۱۰نعمت خداوند و اتفاق خوب

۱.سلامتی خودم

۲.صاف و تمیز بودن هوا و درخشندگی خورشید

۳.موفقیت در کار

۴.پختن ماکارونی خوشمزه

۵.,خوردن یک پرتقال خوشبو و خوشمزه

۶.عصبی نبودن و آرامش نسبی

۷.سلامتی خانواده 

۸.افکار مثبت در مورد آینده


با جرات نوشتم....

به نام خدا


آرزوها و خواسته ها:

۱.آرامش درونی و روح سبک


۲.تعیین مسیر زندگی و قرار گرفتن در مسیر رشد و درخشیدن

۳.ازدواج موفق همراه با عشق

۴.ارتقای موقعیت شغلی و تحصیلی و کسب مهارت

۵.پولدار شدن و تخصیص بخشی از دارایی ها برای جامعه 

۶.عاقبت بخیری خودم و خانواده م

۷.درک عمیق زندگی بعد از مرگ و با آمادگی و فراغت بال از دنیا رفتن....









دنیای من و کارم

کار در بیمارستان، صحبت با بیماران، دنیای خاصی رو برای آدم ایجاد می کنه...بیمارانی که قرار بوده فرداش مرخص بشن ولی متاسفانه خونه برنگشتند.

بیمارانی که از مسیر مرگ برگشتند و شکرگزاری مستمر انجام میدن.....

و یک مسیری رو ایجاد کرده که آدمی فقط بتونه از آنچه می‌تونه بدتر بشه ، شکر گزار باشه...

همسایه جوان مون که در عرض چند روز از تشخیص سرطان تا مرگ، چند روز بیشتر طول نکشید...

فقط باید شکرگزار باشیم از بیم حوادث بدتر....

تا دی ماه سال دیگه من مسیرم رو پیدا خواهم کرد.

هدف:یافتن مسیر زندگی 

روش:سکوت و تعمق، مطالعه و نوشتن





وقتی حالم بده می گردم دنبال یه جایی و یه کسی می گردم که آرومم کنه در حالیکه قطعا خودم باید خودمو آرام کنم....

من بالاخره زمام زندگیمو دست خودم خواهم گرفت .....مسلط خواهم شد بر زندگیم و اجازه نخواهم داد هر اتفاقی اذیتم کنه....و آرامشم رو بهم بریزه....

من مسیر اصلی زندگیمو بالاخره پیدا خواهم کرد.....

به امید خدا