ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
امروز تولدم بود.
اولین کسی که بهم تبریک گفت؛ مدیریت محترم خوابگاه بود.. بعدشم از بانک پاسارگاد اس ام اس اومد و بهم تبریک گفتن.
حس خوبیه تبریک تولد. حس مهم بودن. حس تنها نبودن. حس عزیز بودن... ولی از خانواده هیچ کس...
امروز داشتم مرور می کردم که چه زندگیی دارم . اینکه اگه بمیرم و دوباره بخوام به این دنیا بیام آیا به همین زندگی راضی ام؟!
خاطراتم رو که مرور می کردم یادم اومد توی زندگیم بودن کسایی که بهم محبت داشتن و بهم چقد کمک کردن . وقتی به اونا نگاه می کنم دوست دارم این زندگی رو. وجود بعضی آدما به زندگیم شیرینی و معنا داده.
داشتم مرور می کردم که از سال قبل تا امسال چه تغییراتی اتفاق افتاده . با چه کسایی آشنا شدم و کیا وارد زندگیم شدن و کیا از زندگیم رفتن....
کاش هر سال که سنم بالاتر میره ؛ عقل و خرد- احساس و درک - سواد و انسانیتم بالاتر برن. کاش امسال به نسبت سال قبل شادتر و بهتر زندگی کنم. کمتر غصه بخورم و بیشتر به دنبال استفاده از فرصتها و ساعتهای زندگیم باشم.
کاش خدا به عمر همه مون عزت عطا کنه. کاش عمری داشته باشم که آنچه که بعد از خودم باقی می ذارم رضایت خدا و خدمت به خلق خدا باشه.
خدا خیلی بهم نعمت داده ولی من خیلی وقت ها از اونها استفاده نکردم.
خدایا به خاطر همه دوستایی که بهم عطا کردی ازت ممنونم.