ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
حواسم را هر کجا پرت می کنم ,
خیال تو دستش را می گیرد
و در همان خیابان قدم می زنند !!
سرم را گرم هر چیزی که میکنم ,
هوای تو سردش می کند
و مدام به سرم می زند ...
و من
هنوز نشسته ام کنار بخاری ,
سرم را گرم می کنم
نشسته ام و کوک های دلم را وا می کنم !!
ولی .. تنگ تر می شود !!
ای لعنت به تو ,
با قهوه و کتاب ,با موسیقی و شعر و بافتنی ,
با قافیه و استعاره , بازی با کلمات ,
با هیچ چیز ,
حواسم پرت نمی شود,,
دلم برای تو بیشتر
دلم برای روزهای با تو , بیشتر
تنگ می شود ...
شهریار