اومدم خونه ولی بازهم احساس نا امنی....
باز هم صحبت ازینکه اگه خونه مونده بودم حتما تا الان ازدواج کرده بودم.حتما تا الان سر و سامون گرفته بودم.هیچکس تاییدم نمی کنه...هیچ کس نمیفهمه چه جهنمی درخونه داشتم و دارم چون همشون پسرند.پسر چه میفهمه حال خواهر رو...
بعضی دوستی ها بعضی رابطه ها هیچ برکتی ندارند..ولی بعضیاشون خیلی برکت دارند و طرفین رابطه توی پیشرفتشون بهم کمک میکنند.
آنچه که اتفاق میافته دست ما نیست ولی عکس العملی که ما در قبال اون اتفاق از خودمون نشون میدیم و اقدامی که بعدش انجام میدیم دست خودمنه...
دست خودمون هست
این یعنی قدرت انتخاب در کنار اعتقاد به حکمت الهی
یکی از بچه ها می گفت : نمره پایان نامه ت دقیقا به توانایی های خودت داده شد...
چون هیچ پاوری نبود که کمکت کنه..
هنوز توی شوک دفاعم
فقط خدا میدونه چقدر بالا پایین داشت این مسیر...
چقدر سخت بود مسیر
چقدر مانع جلو پام قرار داشت...
برای همین هنوز هیجانش توی وجودمه و دلم میخواد برای ناجی با تمام هیجان تعریف کنم که چی شد که این نتیجه خوب رو گرفتم...
خرم آن کس که در این محنت گاه
خاطری را سبب تسکین است...
پروین اعتصامی
امروز بیشتر از هر روز دیگه ای دلم می خواست ناجی رو ببینم.
ولی به دلش نیفتاد....
دل به دل همیشه راه نداره
به غیر از خدا به هیچ کس تکیه نکن.
هیچ کس نمی تونه کمکت کنه جز خودت
اگر خدا نخواد هیچ کس نمی تونه نابودت کنه و بر عکس
فقط خدا و بس...
کاش انسان فطرتش به مهر و محبت زمینی مثل مهر مادری نیازمند نبود که بعدش نخواد اینطوری بشه
دوباره حس ناامنی اومده سراغم...
سر دفاع پایان نامه، پاورپوینت بالا نیاد...فاجعه ست... و بود
امروزدفاع کردم.
ولی لب تاب خراب شد و پاور بالا نیومد و بدون پاورپوینت دفاع کردم.
خدا رو شکر مسلط بودم و این باعث شد که امتیاز برام محسوب بشه
امروز با ستاره رفتم خرید وسایل پذیرایی. واقعا اگه رسم نبود اینقدر هزینه نمی کردم.متاسفانه.
جالبه امروز هرجا رفتیم خرید وقتی میفهمیدند برا دفاع خرید داریم کلی خوش برخورد و کلی آرزوی موفقیت میکردند.تازه میوه فروش سیب های عالیش رو رو کرد تا جنس خوب ببریم باهمون قیمت جنس متوسط.
امروز خسته شدیم ولی روحیه مون عالی بود.
برای فردا از خزانه م میخوام استفاده کنم.
کاش دعاهای مریض هام فردا یه بخشیش اثر کنه
کاش اون حمد های ناجی فردا به طور خاص اثر کنه
کاش فردا عالی بگذره
امید به تو ای بهترین دوست من...
میدونم تنهام نمیذاری
خوابم نمیبره...یک شب قبل از دفاع
با این بارون نم نم و بوی گند کود پای درختها و شروع آلرژی بهاری میشه فهمید که بهار در راه است.....
دیدن یه سری فیلم های تولید داخل به شدت منو به این سمت کشونده که بگم : خدایا شکرت...بابت تمام لحظاتی که در خطر بودم و از خطر حفظم کردی...
خدایا ازت ممنونم..
خدایا صبر بده به این همه غم....به این همه مصیبت