ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
امشب سمیه تولدشو گرفت....خودش برنامه ریز و مجری بود....خیلی خوب شد...کوتاه،مختصر،مفید و شیرین...
فقط اینکه پدر در لابلای صحبتهاش از دهنش پرید که کاش دو تا پسر دیگه هم میداشت دختر به درد نمیخوره.....
با اینکه مطمینم توی دلش همین بوده ولی وقتی به زبان آورد برام تلخ بود....اشکال نداره نه پدر عمر جدیدی خواهد داشت نه من....
من به زندگی خودم ادامه میدم اصلا مهم نیست پدر چه نظری به من داره و داشته