نقطه ... ته خط

حضور هیچ کس در زندگی اتفاقی نیست... حکمتی دارد...

نقطه ... ته خط

حضور هیچ کس در زندگی اتفاقی نیست... حکمتی دارد...

آتش فشان ترکید...

امروز یکی از بدترین روزهای زندگی بود...

بالاخره آتش فشان چند ماه اخیر نسبت به تبعیضات بین یکی از بچه ها و سه تای دیگه ترکید و شد آنچه نباید میشد....

سفره کوچکتر میشه و دلها از هم دورتر برای اینکه یه نفر راحت و خوشحال و امن باشه.....

آخرشم تمام فتنه ها رو زیر سر من دونستن...

خوشحالم فهمیدن که من احمق نیستم...

و باز هم بیان این واقعیت که من جایی دیگه در خانه پدری ندارم این بار با تاکید مادر....


خدایا من هنوز هم مطمئنم وجود ما برای هم نعمتی بود که ما نفهمیدیم ....

خدایا هنوزم می‌دونم که غرق در نعمتیم ولی قدردان نیستیم...

خدایا بهم کمک کن تا توی این خونه دیگه حرمت نشکنم، تا بیشتر ازین آسیب نبینم....

خدایا نذار هیچ فرزندی مخصوصا برای پدر مادرش اضافه باشه....

تمومش کن.....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد