ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
روز دانشجو من به تنهایی توی ساعتی که خودم استراحت و سمیه کلاس آنلاین بود رفتم بیرون و براش ژله و یک عروسک نمدی دانشجویی خریدم....
و برای اینکه هم ژله ها هم عروسک کنار هم به چشم بیاد پشقاب سوهان رو از وسط سوراخ کردم تا پایه میله چوبی عروسک رد بشه و خلاصه سوپرایزش کردم...خوشحال شد ولی خب بهش نچسبید...
نمیدونم خونه ما، منتظر چی هستند که خیلی خوشحالشون کنه...
چرا پدر به هییییچ عنوان موفقیت دخترهاشو نمی بینه...البته که جواب اینه که از پدر گذشت از ما هم گذشت....
سمیه باید کنار بیاد با این واقعیت تلخ...