ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
امروز به این سوال فکر می کردم که چرا به دنیا اومدم؟
و به این نتیجه رسیدم که شاید به دنیا اومدم تا زیر دست مادری بیمار و پدری ضعیف بزرگ بشم که با رفتنم به دانشگاه و یک تنه کار کردن و درس خواندن در یکی از بهترین دانشگاهها...به خودم و دیگران ثابت کنم :
که میشه دختر بود و در شهری دیگر دور از خانواده هم کار کرد هم درس خواند...بدون هیچگونه حمایت خانوادگی....
میشه بدون ارتباط چهره به چهره پای درددل انسانهایی نشست که بیمار بیمارستان محل کارت بودن و باهاشون همدلی عمیق داشت...
و من وقتی پشت سرم رو نگاه می کنم جای دونه دونه ی مشکلات زندگی روی قلبم مونده ولی دارم ادامه میدم حداقل به لحاظ اقتصادی دارم خوب کار می کنم....
و قطعا در ادامه زندگی ام هم قراره مسیری رو برم که به همه دختران هم سنم نشون بدم که یک دختر در عین لطافت میتونه قدرتمند و جنگجو باشه...
و من برای زندگی ام تا آخرین لحظه تلاش خواهم کرد...تا آخرین قدم پیش خواهم رفت....