ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
از دیشب برنامه ذهنم این بود که عصر راه بیفتیم و شب بمونیم فرودگاه ...ولی برادر کوچیکه مانع شد و گفت همون نیمه شب راه بیفتید اونم با تاکسی اینترنتی...من دیوانه هم قبول کردم بدون اینکه به عواقبش فکر کنم....به منت شنیدن ها و اضطراب شدید گرفتن و بیخوابی کشیدن...به حرفهای زشت شنیدن و بی غیرتی دیدن .....
و به خودم آمدم که چقدر اشتباه کردم عقلمو دادم دست یه نفر دیگه....
من قطعا و صد در صد باید روی پای خودم بایستم حتی برای برنامه ریزی سفر....اگر میخوام منت و فحش و بی غیرتی نبینم....
همون بهتر که غروب راه میافتادم و شب رو در فرودگاه می موندم....