نقطه ... ته خط

حضور هیچ کس در زندگی اتفاقی نیست... حکمتی دارد...

نقطه ... ته خط

حضور هیچ کس در زندگی اتفاقی نیست... حکمتی دارد...

بچه های جیگر ربان آموز آموزشگاه خواهر

مدتهاست که میخوام در مورد زبان آموزهای خواهرم بنویسم ولی هر بار یادم میرفت...

خواهرم تقریبا سه، چهار ماهی هست که با بچه های ۴تا۷سال داره زبان کار می کنه..بعضی ازین بچه ها اینقدر با محبت اند که برای معلمشون(خواهرم)نقاشی و کاردستی و...میارند....و به طرز عجیبی بهش عاطفه دارند...خداحافظی هاشون معمولا عاطفی میشه....امشب هم یکی از پسرهای کوچولو، براش گل آورده بود.انگار از یه جایی گل کنده بود و دسته کرده بود و آورده بود...

از عمق وجودم، از دیدن اون همه نقاشی و....ذوق می کنم و از عمق وجودم دلم برای این همه عاطفه میسوزه و  بغض می کنم و گاهی اشکم میاد...و از عمق وجودم نگران خدشه دار شدن عواطفشون هستم...توی همچین شرایط و جامعه ای....که وقتی بزرگ بشن اول اینکه دنیای پاک و قشنگشون از بین میره و دوم اینکه چه کسی چه شکلی این پتانسیل عاطفی رو پاسخ خواهد داد....

فقط هر بار از عمق وجودم براشون دعا می کنم که عاقبت بخیر شن...

خوبه مامان نشدم نه؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد