-
کلاس درس بسیار شیرین....
پنجشنبه 10 آذر 1401 23:55
توی دوره لیسانس یه استاد داشتیم که روانشناسی اجتماعی درس میداد...و من علاقمند به کلاسش بودم...همیشه صندلی اول مقابلش می نشستم و با دقت گوش میدادم... یادمه فقط یک جلسه غیبت کردم.وقتی جلسه بعدی رفتم یه جوری بهم اعتراض کرد و ناراحت بود که چرا جلسه پیش نبودم... یادمه در مورد خودشناسی ازش سوال کردم :گفت هر وقت موهات عین...
-
حرفهای دل خصوصی
پنجشنبه 10 آذر 1401 01:34
باید تو فکر ایجاد یه وبلاگ خصوصی تر باشم...
-
عجایب...
یکشنبه 6 آذر 1401 00:36
دیشب رفته بودم بیرون...چقدر ذوق و شادی مردم برای عجیب بود.. هم خوشحال بودم هم ناراحت... یه حاج اقا با لباس روحانیت، شکلات پخش می کرد و تبریک برد تیم ملی رو می گفت...تا حالا همچین صحنه ای ندیده بودم...که یه حاج اقا اونم در اجتماع اونم وسط خیابون، خودش رو طرفدار فوتبال نشون بده.... و فکرم رفت سمت سیاست و..... نگاهم ،...
-
توانایی زیاد حرف زدن...
چهارشنبه 2 آذر 1401 22:01
طبق تجربه این چند وقته به این نتیجه رسیدم یکی از پر حرف ترین افراد جامعه، معلمان شریف هستند...
-
لعنت خدا بر باعث و بانی این وضع
چهارشنبه 2 آذر 1401 20:43
دیگه نمی بینم ... نه اخبار نه اینستا .... نه اینکه بی خیال باشم... دلم خونه...حالم بد میشه... خدا لعنت کنه باعث و بانی این وضع رو... فرقی نمی کنه چه کسانی کشته میشن... حیف حیف حیف.... دیگه نمی بینم...
-
یه حس عجیب
دوشنبه 30 آبان 1401 23:37
چند وقت پیش یه ساعت هوشمند خریدم... ساعتی که مدت کارکردش قراره بالا باشه. البته ساده ترین ساعت هوشمند.. قبلا هر بار برای خودم خرید سنگینی انجام میدادم به شدت دلم می گرفت شاید حتی بغض هم می کردم...وقتی این حس رو کاوش می کردم به این نتیجه می رسیدم که دلم میخواد حاصل عمرم فقط پول نباشه، دلم میخواد سرمایه عمرم یه چیز...
-
صلح...
یکشنبه 29 آبان 1401 21:07
لعنت به جنگ، خونریزی، کشتار... با آرزوی صلح برای همه جا
-
بچه های جیگر ربان آموز آموزشگاه خواهر
شنبه 28 آبان 1401 23:47
مدتهاست که میخوام در مورد زبان آموزهای خواهرم بنویسم ولی هر بار یادم میرفت... خواهرم تقریبا سه، چهار ماهی هست که با بچه های ۴تا۷سال داره زبان کار می کنه..بعضی ازین بچه ها اینقدر با محبت اند که برای معلمشون(خواهرم)نقاشی و کاردستی و...میارند....و به طرز عجیبی بهش عاطفه دارند...خداحافظی هاشون معمولا عاطفی میشه....امشب هم...
-
حسم میگه..
شنبه 28 آبان 1401 00:34
رئیسم وقتی ناراحته حرف نمیزنه... چون کار عقبه . واقعا من بی تقصیرم رئیس...
-
مشکل اراده..
جمعه 27 آبان 1401 23:14
و آنگاه که دعوا و نصیحت و دلسوزی و دلداری با هم قاطی شوند....
-
موود خویش فرما
جمعه 27 آبان 1401 22:23
امروز از صبح مهمون داشتیم . طبق معمول تمیزکاری خونه و پخت و پز.. از عصر تا حالا موودم پایینه. داییم زندگی سختی داره مخصوصا به لحاظ اقتصادی...سال پیش یکی از دخترهاش شبانه هوشبری قبول شد و امسال دومی آزاد پرستاری قبول شده. دایی بدون هیچ تردیدی هر دوشون رو فرستاد دانشگاه و با همه توانش داره تلاش می کنه شهریه شون رو تامین...
-
شکر
چهارشنبه 25 آبان 1401 20:51
از زمانیکه مستقل اقتصادی شدم زمانهایی که هزینه تقریبا بالایی رو انجام میدم بلافاصله یاد روزهای سخت دانشجوییم میافتم...اینکه روزگاری هیچ پول پس اندازی نداشتم که با دوستانم برم بیرون و تاکسی سوار شم و خوراکی بخرم... فقط میگم:خدایا تو را شکر که بهم این توان و نعمت رو دادی و باز هم شکر بخاطر اینکه این توان و نعمت رو ازم...
-
دلم عجیب تنگ میشه
چهارشنبه 25 آبان 1401 20:44
وسعت دریا و صدای زیبای امواج، یکی از زیباترین صحنه های زندگی من هست... موقع برگشتن به فرودگاه، دلم تنگ شده بود، دلم نمیخواست برگردم.دلم میخواست بمونم پیش اون همه آرامش،ساعتهای بیدغدغه،لحظات بدون انرژی منفی.. دلم تنگ میشه ، قطعا دلم تنگ میشه برای اون صحنه زیبای زندگی...
-
خاطره اولین سفر با هواپیما(۳)
چهارشنبه 25 آبان 1401 20:41
کنار دریا که رسیدم از فرط وسعت و لطافت آب نشستم کنار دریا.... فقط نگاهش می کردم.آسمون آبی و دریای سبز رنگ و خطوط رنگی میان این دو.فقط نگاه می کردم و با صدای آب ، آرام می گرفتم.... چند تا صدف جمع کردم که با خودم یادگاری بیارم و روی میز کارم بزارم. موقع برگشتن، بغضم گرفته بود...نمیدونم چرا...شاید چون دلم تنگ اون صحنه...
-
خاطره اولین سفر با هواپیما(۲)
چهارشنبه 25 آبان 1401 20:33
تو راه برگشتن با اینکه بسیار خسته و خواب الود بودم ولی به زور بیدار می موندم تا جاییکه میتونم فقط به بیرون نگاه کنم.از صحنه هایی که دیدم هر چی بگم کمه....از زیباییش، از هیجانش و تکرار مدام این فکر، که آدمی قدرت داره به اوج برسه،فقط باید بخواد...فقط باید باور کنه...خودش رو باور کنه... کودک درونم به شدت فعال شده بود و...
-
اولین تجربه سفر با هواپیما
چهارشنبه 25 آبان 1401 15:35
از اولین سفرم با هواپیما بخوام بگم اول از همه فقط میگم :چقدر قشنگ بود...ابرها، بالاتر از ابرها..ارتفاع بالا...آسمان شب..مخصوصا نزدیک فرود... و اینکه آدمی قدرتی داره که میتونه ،فقط باید باور داشته باشه....
-
بی غیرتی انواع مختلفی داره...
سهشنبه 24 آبان 1401 01:26
اونی که بی غیرتی می کنه فقط واسه اینکه دو ساعت خودش راحتتر بخوایه و راحتتر باشه حاضره هر فحش و ناسزایی رو بشنوه ولی جناب فحش دهنده کارش رو راه بندازه....
-
استرس قبل سفر
سهشنبه 24 آبان 1401 01:24
از دیشب برنامه ذهنم این بود که عصر راه بیفتیم و شب بمونیم فرودگاه ...ولی برادر کوچیکه مانع شد و گفت همون نیمه شب راه بیفتید اونم با تاکسی اینترنتی...من دیوانه هم قبول کردم بدون اینکه به عواقبش فکر کنم....به منت شنیدن ها و اضطراب شدید گرفتن و بیخوابی کشیدن...به حرفهای زشت شنیدن و بی غیرتی دیدن ..... و به خودم آمدم که...
-
یکی از عوامل دین گریزی قاطی شدن دین و سیاست هست
یکشنبه 22 آبان 1401 10:02
حق ندارند از تریبون اسلام برای بیان مواصع سیاسی استفاده کنند. حتی در حرم
-
حرم جای ناخن گرفتنه آخه؟
شنبه 21 آبان 1401 15:54
دیشب رفتم حرم... نزدیک اذان رفتم برای نماز آماده بشم ، یه خانومی رو دیدم که داشت ناخن هاش رو می گرفت...که حالم بد شد....هیچکسی هم هیچی بهش نمی گفت.این در صورتی بود که واسه دو تار مو ، کلی امر به معروف و... می کنند.میگن واسه حفظ احترام باید حجاب کامل باشه.حالا اینکه یه جای عمومی اونم اونحا، یه نفر بشینه ناخن بگیره گویا...
-
روح اموات زنده اند....
جمعه 20 آبان 1401 00:26
امشب حرف از اموات شد.... یادمه بیمارستان که کار می کردم،یکی از همکارام پدرشون مرحوم شد و من آخر هفته که اومدم قم، به نیابت از پدرشون زیارت و...انجام دادم. چندروز بعد توی بیمارستان موقع ناهار دیدمش که بین صحبتها گفت خواب پدر مرحومشون رو دیدند که با حالت خوشحالی گفته داره میره قم زیارت.... اون لحظه من فقط سکوت کردم و...
-
کلاس زبان
چهارشنبه 18 آبان 1401 00:07
اولین کتاب اموزش زبانمون تمون شد... و ترم جدید شروع شده. بچه های کلاسمون دانش اموز هستند..و به زور درس میخونن . گاهی دلم برای خودم می سوزه که کاش توی سن اونها کلاس زبان میرفتم. بچه ها میگن اصلا چهره و شخصیتم به سنم نمی خوره و خیلی کم میخوره. تو دلم میگم:من با شما کودک درونمو پیدا می کنم واسه همین کوچکتر به نظر میرسم
-
یعنی چه دشنامی بهش بدم خوبه؟.....
دوشنبه 16 آبان 1401 00:29
امروز متوجه شدم اون سیمکارتی که برای مطب دندونپزشکی دو سال پیش خریدم و بعدشم اومدم ازونجا اومدم بیرون چه مشکلاتی برام ایجاد کرده... نمیدونم اون دکتر ازین موضوع و بروز این مشکل خبر داشت یا نه..ولی خب متاسفم براش.... موقع بیرون امدن بخشی از حقوقمو نداد و دقیقا چند ماه با اومدن کرونا محل کارش تعطیل شد و کلی خسارت دید....
-
اول هفته پر مشغله...
یکشنبه 15 آبان 1401 00:29
امروز صبح رفتم بانک برگشتم دوباره رفتم بانک و برگشتم و کار و درس برای امتحان فردا..خیلی وقت بود این همه مشغله نداشتم. فردا بخیر بگذره...
-
روح کشته های مدافع و مخالف اون دنیا حتما صلح خواهند کرد...
یکشنبه 15 آبان 1401 00:27
پنجشنبه شب ناخودآگاه یاد ارواح همه کشته شده های این اواخر افتادم.حس می کردم اونا توی برزخ وقتی روحشون حقیقت رو فهمید، بین خودشون صلح می کنند و لعنت می فرستند به اونایی که باعث بروز همچین شرایطی شد.یعنی اونور همه شون در صلح و آرامش و دوستی خواهند بود.... دیر وقت چراغهای اتاق رو خاموش کردم و چند خط قرآن با نور موبایلم...
-
غر زدن بسه دیگه
چهارشنبه 11 آبان 1401 11:57
نمیدونم چرا براحتی در مورد منفی های خانواده صحبت می کنم یا می نویسم. آیا دنبال جلب توجه هستم. آیا دنبال قربانی شمردن خودم هستم.. ایا دنبال واقعا درددل کردن هستم. دلم میخواد دیگه برام مهم نباشه. زندگی خودمو به دست بگیرم و عبور کنم ازین موضوع.. میخوام تا نفس می کشم لذت زندگی کردن ببرم. با کمک دوستان قدیمی...
-
مورد انتقاد قرار گرفتم.
دوشنبه 9 آبان 1401 20:35
بهم می گید از خانواده بدگویی نکنم زشته... چون ممکنه خودم هم مورد قضاوت قرار بگیرم... باشه نمی نویسم.دیگه نمی نویسم. ولی بدبخت من که توسط شاخصی قضاوت میشم که خودم هیچگونه دخالتی در انتخابش نداشتم. بیشتر از قبل به این نتیجه رسیدم که آدم چه بخواد چه نخواد مورد قضاوت قرار می گیره اونم با شاخص خانواده. البته میدونستم از...
-
موضع من:جنگ نه....خشونت نه...
یکشنبه 8 آبان 1401 10:39
خدایا سیاست تنفر آوره... خدایا بسه. این همه جوون دارن له میشن... خدایا آرامش و امنیت و دل خوش رو به جهان، به قاره آسیا، به خاورمیانه ، به ایران به افغانستان به یمن و...برگردون... من جنگ رو نمیخوام.
-
آبان پر مشغله
جمعه 6 آبان 1401 13:41
اواخر آبان میرم تهران...
-
خدایا کی تموم میشه؟
پنجشنبه 5 آبان 1401 00:38
نگرانم.... خبر خوش.. حال خوش .سیری چند؟